loading...

ماجرای آقای بیچاره

داستان های کوتاه که شاید با هم ارتباط داشته باشند . ولی کاملا جالب هستند

بازدید : 408
چهارشنبه 29 مهر 1399 زمان : 8:37

آقای بیچاره تقریبا سه ساعت بود داشت فکر می‌کرد ، مجموع اتفاقات رخ داده در شش سال گذشته را می‌توانست به ترتیب مرور کند و قادر بود فرآیند رخداد هر اتفاق را بفهمد به غیر از آخرین اتفاق و در آخر نتیجه‌‌‌ای که گرفت این بود : همه اعضای گروه انتصابات به او دروغ گفته بوده اند و از اول قرار نبود آن چیزی بشود که در بیان و وعده و قسم آنها بود . بیچاره مثلی داشت که می‌گفت ممکن است آدم ساده‌‌‌ای باشم ولی آدم احمقی نیستم . یاد ماجرایی افتاد : آقای الف با آقای ب مذاکره کرده بودند و آقای ب قسم شرف خورده بود فردا صبح روی آن صندلی و پشت آن میز نخواهد نشست ( با بازی زبانی قول دروغ داده بود که از آن مقام استعفا دهد و از فردا قید آن را بزند ) ولی اتفاقی که افتاده بود : دستور داده بود میز و صندلی جدید برای اتاق ریاستش بیاورند و بعد از ظهر به سرکارش رفته بود .

کلاسهای هفته آخرمهردهم تجربی
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی